دوست دارین قصه بشنوین؟ داستان‌های زیر گنبد کبود؟ وقتی یکی بود و یکی نبود؟ قصه‌هایی از جنس روزگاران مختلف و ساخته و پرداخته ذهن آدم‌ها؛ آدم‌هایی که در جست‌و‌جوی دنیایی بهتر، خود را به رویاها می‌سپردند و به سراسر جهان سر می‌کشیدند. هم برای سرگرمی و هم کمی دور شدن از دنیای واقعی و نزدیکی به سرزمین رویا و خیال. بسیاری از واقعیت‌های امروز جهان هم از رویاهای آدمی شروع شده ؛ پا گذاشتن به کرات دیگر، همان کاری که شازده کوچولو کرد. رفتن به زیر دریاها، کاری که ژول ورن کرد، سبز کردن جهان، با سرانگشت کودک سبز انگشتی، دوستی با حیوانات، مثل دوستی کبوتر و مورچه، همدل شدن با پریان دریایی، مثل ساراهای دشت مغان، بیرون آوردن آدم از دل چوب، مثل پینوکیو....و خیلی داستان‌های دیگر. و همه اینها برای اینکه رویای زندگی بهتری داشته باشیم. تا زمانی هم که رویا داشته باشیم، همه چیز ممکن است. پس منتظر قصه‌های ما باشید.

یکی بود یکی نبود: قسمت سیزده- آقا بودوقک
یکی بود یکی نبود: قسمت دوازده - لباس شاه
یکی بود یکی نبود: قسمت یازدهم - پرنده
یکی بود یکی نبود: قسمت دهم - گوسفند سرآشپز
یکی بود یکی نبود: قسمت نهم - گردآفرید
یکی بود یکی نبود: قسمت هشتم - حسن کچل
یکی بود یکی نبود: قسمت هفتم - پینوکیو
یکی بود یکی نبود: قسمت ششم - سیاوش در آتش
یکی بود یکی نبود: قسمت پنجم - زال دستان
یکی بود یکی نبود: قسمت چهارم - سارای زیبا
یکی بود یکی نبود: قسمت سوم - سارای باوفا
یکی بود یکی نبود: قسمت دوم - خورشید

پادکست‌ها